مهمونی خاله شهنازوخاله سمانه
سلام نی نی کوچولوی مامان از حالا به بعد یه کم بی قراری شبونه پیدا کردی و شبا دیر میخوابی و دست کم یه 1ساعتی گریه میکنی تا بخوابی و یعضی شبا واقعاً مارو میترسونی که نکنه خدای نکرده چیزیت شده باشه به خاطر همین نتونستیم به عروسی پسر خاله بابایی که 18 بهمن ماه بود بریم ولی فردای اون روز رفتیم خونه خاله شهناز بابایی که برای رفتنشون به مکه آش پخته بود وبرای شما هم یه پیراهن خیلی ناز خریده بودند که خیلی به شما می اومد شب همونجا خوابیدیم و شما بازم ساعت 3خوابیدی وفردا ظهر رفتیم خونه خاله سمانه که یه دختر ناز داره النا جون شما رو خیلی دوست داره وبرای شما یه بلوز سرهمی خوشگل گرفته بود ماهم النا جونو خیلی دوست داریم وبرای هردوتاتون یه عاله بوس ...
نویسنده :
مامان معصومه
17:19