تولد عشق یکی یه دونه مامان و بابا
سلامی به بلندی 365 روز به بلندی یکسسسسسسسسسسسسسسساااااااااالللللللللللل
باورم نمیشه که یکسال گذشت با خاطرات شیرین و تلخ البته همه روزای سال قشنگن وقتی تو جیگر مامان پیشمی حتی وقتی بغلتم میکنم دلم برات تنگ میشه ددددوووووووووووسسسسسسسسسستتتتتتتتتتت دددددددااااااااااااارررررررررممممممممممممم یه عالمه
شما دردونه مامانی و بابایی الان یکسالته و ما به داشتن جواهری مثل شما به خودمون میبالیم
هر روز از روز قبل شیطونتر وبامزه تر میشی و خودتو تو دل همه جا میکنی
نازگلکم، چون تولد شما در ایام محرم و سوگواری اقا امام حسین واقع شده به همین خاطر جشنی به این مناسبت برات نگرفتیم اما به این بهانه در منزل باباجون جمع شدیم و چند تا عکس یادگاری به نماد زادروز تولد شما انداختیم انشا.. بعد از سپری شدن این ایام حتماً جشنی برپا خواهیم کرد و دوباره به همین بهانه شاد خواهیم شد و شکر خدا را به جا خواهیم اورد
واما عکسهای فسقلی مامان در روز تولد به همراه باباجون و عزیز و عمه جون سمیرا والبته فاطمه جون و مهدی جون (بچه های عمه جون سمیرا) وجای عمه جون زهرا و شوهرش عمو سلیمان و همچنین عمو نبی شوهر عمه جون سمیرا خالی بود و البته خیلی های دیگه..
البته قبل از نوشتن مطالب مربوط به تولدت باید اتفاقات قبلی رو برات مینوشتم اما فرصت نیست انشاا.. به زودی تماماً وقایع و رخدادها ثبت خواهد شد عزیزکم تولدت مبارک نازگلکم
مامانی و بابایی عاشقتن ییییییییییههههههههههههه ععععععااااااااااااااااااااللللللللللمهههههههه